اکنون مستم
نه از شراب
که از حضور گرم تو
اکنون مستم
نه از شادی
که از غم عشق فراوانت
اکنون مستم
مست تو، مست دل، مست عشق،
مست تر از هر شراب نابی
با شراب محسور کنندهی عاشقانههایت
حرفی بزن
مست ترم کن
تا اوج بگیرم
تا به پرواز درآیم
تا ببینی که عشقت به کدامین آسمانم میبرد
تا ببینی که درون دشت رویا چه سبکبال می دوم
می دوم و می خوانم
برای تو
برای عشقت
برای دلم
برای دلت
حرفی بزن ، مستم کن
دلنوشته