در زیر حریر باران صدایت
سکوت دشت تنهاییم
چه مشتاقانه
به یکباره شکست
و چه عاشقانه مرا سرودی
ای صدای اندوهبار عشق
ای صدای عشق اندوهبار
تو گفتی که عشق با غم میشود آغاز
تو گفتی که حزن سرآغاز دوستیهای زیباست
چه حزن زیباست
چه دوستی زیباست
چه من بی تابم اکنون
و من امشب پس از آن ترانهبازیها
و در موج ترنم صدای تو
در شعر زلالت جاری شدم
آه ای واژهها بشتابید
به فریاد شعر تنهایم برسید
تا پر از تپش عشق شود
و تو ای عشق
ای دور آمده ، ای دیر آمده
جان دوبارهای به کلمات بده
تا من سبز شوم ، بشکفم
تا من امشب
با نبض تو
به حرمت نگاه تو
به شکرانهی بارش حریر صدایت
غزل غزل با شب و سکوت و تنهایی
ترانه بسرایم
دلنوشته
۱ نظر:
با سلام مجدد
چه ترانه ی قشنگی سرودی
اما چه کسی گفته که عشق با غم آغاز میشود؟
عشق همیشه با مهر و محبت آغاز میشود. نه با حزن و غم و اندوه
زیبا بود منتظر دیوان شعر می مانم.
یا حق
ارسال یک نظر