۱۳۹۳ بهمن ۷, سه‌شنبه

دل بـه هـجـران تـو عمریست شکیباست

نمیدونی تو به خوابم که میای
خواب من دیدنی می شه

یه بهارعشق ، می ریزه به تنم
نفس هام چیدنی می شه

نمیدونی تو به خوابم که میای
چه تماشا داره خوابم

نمیدونی که چه گلها داره خوابم
نرگس و مریم و مینا داره خوابم
نمیدونی چه تماشا داره خوابم

نمیدونی تو به خوابم که میای
خواب من دیدنی می شه

بالشم بوی گل یاس می گیره
تو به خوابم که میای
اتاقم احساس می گیره

در و دیوار اتاقم ، می شه عاشق
تا چراغ روی طاقم ، می شه عاشق

نمی دونی نمی دونی تو به خوابم که میای
حال اینه ، قصه و احوال اینه

تو اگه خودت بیای ، تو اگه خودت بیای
نمیدونم ، نمیدونم چی میشه

گفتنش رو نمی تونم ، گفتنش رو نمی تونم 

نمی تونم

نمیدونی تو به خوابم که میای
خواب من دیدنی میشه

۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

عشق را آغاز هست انجام نیست

کاش میشد تمامی حرفهایت را به خاطر بسپارم
خط به خط 
حرف به حرف
و آنگاه از تو با خودم بگویم 
به واژه بکشم 
حس ناب بودنت را
و در لابلای کلمات
به خواب بروم 
و تمامی عاشقان جهان را به خواب ببینم
دلنوشته