۱۳۸۷ اسفند ۱۰, شنبه

به نام نامیٍ مادر


تو ای مادرکه یک عمره دلت با غصه دمسازه

صبوری های تو مادر منو به گریه می اندازه

مثل یک طفل خواب آلوده من محتاج آغوشم

از آن لالاییهات مادر بخون بازم توی گوشم

برای سرنوشت من تو دلواپس ترین بودی

برای اشک های من همیشه آستین بودی

تو ای همیشه غمخوارم تو ای محرم ترین یارم

به نام نامیه مادرهمیشه دوستت دارم

نوازش کن مرا مادر که فرزند تو غمگینه

کی می خواد بعد از این تو قلب من جای تو بنشینه

گل من روزگار روزی تو رو از شاخه می چینه

در آغوشم بگیر مادرکه رسم روزگار اینه

۱ نظر:

Unknown گفت...

به نام نامیه مادرهمیشه دوستت دارم

خیل زیبا بود، غیر از این انتظاری نبود.

یا حق