۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

به خوابم که می آیی



به خوابم که می آیی، دلم میخواهد دیگر هرگز بیدار نشوم.........










دلنوشته

۷ نظر:

آنکه می گویی بگو، لال میشود گفت...

دیر زمانیست نخوابیده ام
با دل بیدار تو را دیده ام

حال مرا نوبت پرواز شد
هر نفسم نقطهء آغاز شد

فرهاد گفت...

سلام
وبلاگ بسيار زيبايي داري
اما نا اميدي چيزه خوبي نيست
آرزو كن كه وقتي از خواب بيدار ميشي يك روز باور نكردني برات باشه
موفق باشي

يا حق

Unknown گفت...

به چیزی كه گذشت غم مخور، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن

موفق باشی
یاحق

ناشناس گفت...

زندگی دفتری از خاطره هاست
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک
******
چشم تا باز کنیم
عمرمان می گذرد
ما همه همسفریم
تی تی

عمه مهسا گفت...

یکبار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد...{گل}

ناشناسی که تو میشناسی گفت...

من دیوونه شدم امشب

دیوونگی ام رو مدیون نوشته های تو ام.

امشب عجب مستیه عجیبی داشت ...
ممنونم

جوجوهه گفت...

دلم میخواست همه اونچه در رویا بود واقعیت داشت و همه چیز که در بیداری میدیم کابوسی بیش نبود
مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟