۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

آتش زیر باران


زیر چتر خیال
رویای مست مهتاب
با زلفهای پریشان روی پیشانی
خیس از باران
و مست از می ناب
در پی آغوش و بوسه‌ای پنهانی
و گرمای عشق دویده به زیر پوست
و تپشهای دلی بی تاب
شعله‌های آتش و صدای هیزم
سرمای باد و باران
دستانی سرد و صورتی داغتر از پرتو خورشید
خنده‌هایی پرشور
و نوایی دلکوک
و دلی فارغ از هرچه که باید باشد و نیست
و بی خیال هر چه که هست
او پی این رویا مست و پرشور، دوان
و به دنبال او دیو بی رحم زمان
............

و صدایی پر ز نهیب ،اندکی هم نگران
برخیز! باز خواب می بینی ؟
و دلی سرگردان

دلنوشته


۷ نظر:

ناشناس گفت...

خیس از باران
و مست از می ناب
در پی آغوش و بوسه‌ای پنهانی
و گرمای عشق دویده به زیر پوست
و تپشهای دلی بی تاب
----------------------------
سلام خيلي جذاب و پرمحتوا
حض وافر بردم
خيلي زيباست
خيلي تشكر از لطفت شما دوست عزيز

ناشناس گفت...

http://gole_roze_sefid.persianblog.ir/
ღ نوشته هائي كه پيشكش كسي نميشود ღ

دیروز گفت...

بی تو این جاده میرسه به نا کجا ....

راستی خاله برید توی تنظیمات نظرات ... کلمه تائید رو بردارید .. البته اگه میدوستیدین اون وخت :-*

ناشناس گفت...

سلام خيلي جذاب و پرمحتوا
حض وافر بردم
خيلي زيباست
مثل هميشه زيبا و قشنگ
موفق باشي
يا حق
وحيد

یک فقره جوجو که هی داره این شعره رو با کیف میخونه گفت...

مغروق اين جواني معصومم

مغروق لحظه هاي فراموشي

مغروق اين سلام نوازشبار

در بوسه و نگاه و هم آغوشي



مي خواهمش در اين شب تنهائي

با ديدگان گمشده در ديدار

با درد، درد ساكت زيبائي

سرشار، از تمامي خود سرشار



مي خواهمش كه بفشردم بر خويش

بر خويش بفشرد من شيدا را

بر هستيم بپيچد، پيچدسخت

آن بازوان گرم و توانا را


.................


مي خواهمش دريغا، مي خواهم

مي خواهمش به تيره، به تنهائي

مي خوانمش به گريه، به بي تابي

مي خوانمش به صبر، شكيبائي



لب تشنه مي دود نگهم هر دم

در حفره هاي شب، شبي بي پايان

او، آن پرنده، شايد مي گريد

بر بام يك ستاره سرگردان


قشنگ بود خاله...

رحیم گفت...

سلام خانم
کامنتم سر شار هست از دلتنگی خیلی وقت هست ازتون بی خبرم انشالله سلامت باشید و شاد برای منم همین ارمغانی است بزرگ خیلی وقته که منم دل نوشته ای نداشتم والا تقدیم شما میکردم در فرصت دیگر و دیداری دیگر انشالله

منم دلبر خوبم گفت...

رویای مست مهتاب ، در پی آغوش ، دل بی تاب ، دستانی سرد

رویا ، خیال
****
خیال،وهم، دغدغه ی بیهوده،نهیب، دل سرگردان ، مدهوش ، بی تاب ، خسته ، نگران ، چشم بی خواب، دست بی برگ، تنها، ماه، پنجره ، دعا، گفتن ، نگفتن، ترس، شک ، تردید، یقین ِ عذاب آور، بیداری ِ عقل، حسرت ، واژه واژه پُر از ای کاش...