۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه

دلم از چنگ غمت گشت چو چنگ

به من آزارِ تو فرمانِ عقبگرد ميده....

۴ نظر:

Unknown گفت...

حکایت منه :(

Unknown گفت...

چر گرفته دلت..مثل نکه تنهایی!
چقدر هم تنها!
خیال میکنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی..
دچار یعنی ..
عـــاشــــق..
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار بی دریای بی کرن باشد...
همیشه فاصله ای هست
دچــــار باید بود....

مهسا گفت...

بیان عزیزم کجایی؟

چرانیستی؟

خوبی دوست مهربونم؟

بیان مولایی گفت...

جايى نرفته ا م، همين دوروبرها هستم. :)