چند روزه که هوا ابریه اما خبری از بارون نیست. از پنجره بیرون رو نگاه میکنم به آسمون چشم میدوزم و به ابرها خیره میشم. ابرها من رو یاد رویاهام میندازن و یاد دلنوشتههام.
الان آسمون پر از ابره بدون قطرهای بارون، منم گاهی دلم پر از گفتههای سرگردانه، بدون اینکه واژهای بر زبون بیارم یا حتی بر روی کاغذ، گاهی هم همین ابرها شروع به باریدن میکنن مثل من که گاهی شروع میکنم به نوشتن دلم.
اونقدر که انگار هیچوقت تمومی نداره .
آسمون برای زمین خشک میباره ،و من برای دلم .
نه نه
و دلم برای من .......
دلنوشته
۱ نظر:
با سلام مجدد
اميدوارم فقط بنويسي در همه حال و همه وقت.
يا حق
ارسال یک نظر