۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

هوای تو


هوای تو که در سرم باشد
بوی خدا می گیرند دقایقم
نفسهایم مزه‌ی عشق می دهند
و دلم
دلی که قرنها دور از توست
و انگار هرگز به‌ او نمی رسی
از مهرت گلگون است همیشه
هوای تو که در سرم باشد
همه‌چیز بوی تازگی و طراوت می دهد
فقط کافیست چند نفسی عمیق بکشم
عمیییییییق
اما کو نفس بدون تو ، حتی در هوایت؟
دلنوشته

۴ نظر:

pare parvaz گفت...

کاش تو هم در همین حوالی نفس بکشی تا هوای مجاور ما، باز هم بارانی شود!

ناشناس گفت...

باسلام
ای کاش

موفق باشی
یا حق
وحید

یوسف گفت...

هواي تو چو بهارست و دل ز توست چو باغ
که بـــــــــــاغ مي‌نشود از دم بهاري سيــــــر



قشنگ مینویسی بیان @};-

مهسا گفت...

هوای تو که در سرم باشد
بوی خدا می گیرند دقایقم


@};-