۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

عشقبازی آسمان


طراوت باران و نسیم خنکش
چون حس داغ عشق آسمانی ات
خون شعر را در رگهایم می دواند
و دلم سخن از سر می گیرد
ای خوب! ای همیشگی!
که بی مرزی ِ دوست داشتنت
همچون صاعقه‌ها که بر دل آسمان می کوبند
و اشک شوقش را بی مهابا، بی شرم
جاری می کنند،
بر دلم می کوبد
.....................
چه سمایی می کنند درختان
در جشن عشقبازی آسمان و صاعقه‌ها
و چه گسترانیده‌اند خود را
برای اشک پرشور آسمان
گونه‌های خیابان و خانه‌ها
و باد درین میانه
می وزد چه سرخوشانه
غوغا به پا می کند این عشقبازی ناب
و مرا می کشاند به صحن این جشن پرطنین و شاد
در زیر اشک آسمان
در آغوش باد
ساقی عشق ، ساغر دل را پر ز شعر می کند
به سلامتی آسمان
هرکه می خورد نوشش باد
دلنوشته

۴ نظر:

pare parvaz گفت...

اين شعر خواندنی

اين عشق ماندنی

اين شور بودنيست

اين لحظه های پر شور

اين لحظه های ناب

اين لحظه های با تو نشستن سرودنيست

.:پرت و پلاهای عاشقانه:. گفت...

لینکم کنی لینکت میکنم
http://barono.blogfa.com
.:پرت و پلاهای عاشقانه:.
اگه لینک کردی خبر بده لینکت کنم
یه سری بزن

ناشناس گفت...

سلام
مثل همیشه جالب و قشنگ بود
منتظر نوشته های زیبای دیگه ات می مانم.

یا حق
وحید

مهسا گفت...

غوغا به پا می کند این عشقبازی ناب
و مرا می کشاند به صحن این جشن پرطنین و شاد
در زیر اشک آسمان
در آغوش باد
ساقی عشق ، ساغر دل را پر ز شعر می کند
به سلامتی آسمان
هرکه می خورد نوشش باد


(رویا)
قشنگه، خیلی قشنگ