بلد نیستم بخوانمت گویا
پس حقم همین است که بی تو باشم
چه می خواهی از من؟
به هر سازت رقصیدهام گاه و بیگاه
کمی با من باش
آنقدر تنهایم مگذار
روزی بی تو در این تنهایی ها خواهم مرد
بی تویی را تاب نمی آورم ، خوب می دانی
صدایم کن
مرا در آغوش بگیر و آرامم کن
ببین دستانم چه سردند
بغضم را حس کن
چشمان نمناکم را ببین
بی رحمی را از کی آموختهای؟
دیوانهی من!
دلکم!
تنهایم مگذار خدا را
دلنوشته
۳ نظر:
Salam Khala Bayan Zor Jwannnna
Zor Weblogakat Khoooooshhhhha
Bwa Bekhabari !!!!!!!
سلام خاله چه آهنگه وبلاگت بهت میهاد:D
با سلام
روزی بی تو در این تنهایی ها خواهم مرد
یا حق
ارسال یک نظر