۱۳۸۷ شهریور ۲۱, پنجشنبه

سکوتم از رضایت نیست



درسته که خیلی چیزها رو نمیدونم اما بدون که نفهم نیستم. اینقدر حالیم هست که بدونم چه خبره . شاید کامل جزئیات رو ندونم ، اما به هر حال من هم یه چیزهایی میفهمم، آخه ناسلامتی خدا یه جو عقل بهم داده که بتونم یه چیزهایی رو بفهمم. اما هیچوقت به زبون نمیارمشون تا وقتش برسه، اینقدر صبرم زیاد هست که وایسم تا زمانش بشه. و اون روز فرا خواهد رسید ، مطمئن باش چون منم مطمئنم.میدونی؟ خیلی بدم میاد از کسانی که فکر میکنن خیلی زرنگن و طرفشون خیلی خنگه ، یه جورایی حالمو به هم میزنن، بهتره که بدونیم هر آدمی به اندازه خودش حالیشه. همینو بدونیم فکر کنم کافی باشه و نذاره که فکر کنیم خودمون خیلی حالیمونه اما طرفمون نه. فقط بدون که از خیلی چیزها آگاهم ولی سکوت کرده‌م. منتظر گذر زمانم ، حلال همه‌ی مشکلات، مرور زمان .همین.
دلنوشته

۱ نظر:

Unknown گفت...

با سلام
نمیدانم چه شده، که آسمان چنین ابری شده، اما واژه ها در هر صورت زیبا و با معنا در کنار هم چیده شده است.

بامید آفتابی شدن
یا حق