در این تاریکی و دروغ میان اینهمه پلشتی و پریشانی و نابسامانی ، میان اینهمه دورویی و نیرنگ و فریب، جایی باید باشد ، گوشهای، کنجی. جایی که در آن خوبیها و مهربانیها و راستیها گرد هم جمع آمدهاند تا چارهای بیندیشند .
حتما جایی هست ، باید باشد.
پس باید این گوشه یه نور خاص هم داشته باشه مگه میشه خوبیها بی نور باشن ، پس باید دنبال نور بگردم دنبال یه کورسو. و وای به حال ما اگه یه همچین جایی نباشه.اگه نباشه کارمون زاره . دنیا زیر و رو میشه. چه فاجعهی دردناکی .
خدایا نذار این کنج امید از دست دنیا بره. این کورسوی مهربونی رو از دنیا نگیر وگرنه دیگه کار دنیا زار میشه کار ماهم ، و دیگه هیچی معنی نداره و دیگه دل دنیا میگیره ، دل دنیا میمیره.
نذار غم و نا امیدی همسفر روح ما بشه و دل شادیمون بگیره ، نذار خنده بمیره و گریه رفیق لحظههامون بشه، نذار تنها و خسته بمونیم و یه گوشه کز کنیم و ای کاش ای کاش کنیم.
خدایا من میدونم یه جایی هست، مطمئنم که اونجا دور نیست ، همین نزدیکیهاست ، کنار دل خودت، کنار دل خودمون،
من به خوبی ایمان دارم.
دلنوشته
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر