۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه

ایمان




در این تاریکی و دروغ میان اینهمه پلشتی و پریشانی و نابسامانی ، میان اینهمه دورویی و نیرنگ و فریب، جایی باید باشد ، گوشه‌ای، کنجی. جایی که در آن خوبیها و مهربانیها و راستیها گرد هم جمع آمده‌اند تا چاره‌ای بیندیشند .


حتما جایی هست ، باید باشد.


پس باید این گوشه یه نور خاص هم داشته باشه مگه میشه خوبیها بی نور باشن ، پس باید دنبال نور بگردم دنبال یه‌ کورسو. و وای به حال ما اگه یه همچین جایی نباشه.اگه نباشه کارمون زاره . دنیا زیر و رو میشه. چه فاجعه‌ی دردناکی .


خدایا نذار این کنج امید از دست دنیا بره. این کورسوی مهربونی رو از دنیا نگیر وگرنه دیگه کار دنیا زار میشه کار ماهم ، و دیگه هیچی معنی نداره و دیگه دل دنیا میگیره ، دل دنیا میمیره.


نذار غم و نا امیدی همسفر روح ما بشه و دل شادیمون بگیره ، نذار خنده‌ بمیره و گریه رفیق لحظه‌هامون بشه، نذار تنها و خسته بمونیم و یه گوشه کز کنیم و ای کاش ای کاش کنیم.


خدایا من میدونم یه جایی هست، مطمئنم که اونجا دور نیست ، همین نزدیکیهاست ، کنار دل خودت، کنار دل خودمون،


من به خوبی ایمان دارم.


دلنوشته

هیچ نظری موجود نیست: