۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

ببار


لحظه‌ لحظه‌هایی فراتر از ساعت

فراتر از روز

اندیشیده‌ام

با دل

با احساس

آن که شک می کرد احساس بود

وانکه می لرزید دل

تو رازت را می گویی......

بیشتر از هرکس

روشنتر از خورشید

پس بگذر

همچون باد

و بمان چون نسیم

چون بوی باران

خیالم را نمناک کن

همچنانکه چشمان دلم را......

دلنوشته



هیچ نظری موجود نیست: