۱۳۸۷ مرداد ۱۴, دوشنبه

جایگاه خورشید



سپیده‌دمان از مشرق خیالم طلوع میکنی


و من با شوق تو از خواب برمی خیزم


و با شور به‌ سوی کوی تو می آیم


و با دیدنت خیالم را به دستان پر مهر احساست میسپارم


و مهربانیت مرا با خود به اوج میبرد


و در شهر قصه‌ها رهایم میکند


تا به دنبال قصر رویاها بگردم و دمی بیارامم


مرا بال و پر میدهی و من پرواز میکنم


اوج میگیرم و بالا میروم و به ابرها میرسم


به جایگاه خورشید
دلنوشته

۱ نظر:

Unknown گفت...

سلام
خیلی قشنگ و زیبا بود، با اینهمه اوج گرفتن، تازه به جایگاهی میرسی که لیافت آن جایگاه تنها در تصرف شماست.

موفق باشی
یا حق