دلم هوای بودن تو گندمزاری رو کرده که باد گندمهاش رو می رقصونه و یاد منو باز هوایی تو می کنه ، هوایی اینکه برای چندمین بار اهلی دلی بشم که خدا رو می فهمه.
میدونی یاد چه روزی افتادم؟یادت من تو مانه و دوست بابا بزرگ (اسمشو یادم نیت)رفتیم یه باغی،یه جای خیلی قشنگ اون که به مانه می گفت مریم مقدس ؛گندمزار ،بوی درختای سنجد.........یادش بخیر
۳ نظر:
مهم اینه که بدونی خدا از ما چی می خواد؟؟
میدونی یاد چه روزی افتادم؟یادت من تو مانه و دوست بابا بزرگ (اسمشو یادم نیت)رفتیم یه باغی،یه جای خیلی قشنگ اون که به مانه می گفت مریم مقدس ؛گندمزار ،بوی درختای سنجد.........یادش بخیر
آره عزیز دلم راس میگیییییی .....مریم مقدس.... مصطفی بود اسمش و جایی هم که رفتیم روستای سهرچاوه بود ......آه یادش به خیر....
ارسال یک نظر