بی عدالتی میوزد
فریادها اوج میگیرند
ظلمت هرلحظه پررنگتر میشود
و سبزها
سیاه میپوشند
و سپس به سرخی خون آغشته
..............
حملهی باتومها بر روح نازک آن دخترک
و آن پسر شیردل که میخواهد حس شود
و بر دلهای نگران پدران و چشمان گریان مادران و پرسشهای کودکان
و موج آنهمه عشق سبز
که با گامهایی استوار به جنگ با ناعدالتی برخاستهاند
...............
دلها، قبل از سر و دست و پا شکستهاند
و امید لبریز از خشم میشود
و به خیابان هجوم میاورد
سبزهای شاد دیروز
سیاهان دلشکسته و خونین امروز
و فردا چندین هزار سبز و سیاه
قرمز میشوند؟
کسی چه میداند
خدا به فریاد برسد
خدایا ! پاسخی به اینهمه همت بی جواب.........
دلنوشته
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر