۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

free hug

این اولین ویدئو از مجموعه ویدئوهای واقعی «بغل مجانی Free Hugs» است که تقریبا بصورت اتفاقی توسط فردی به نام «ژوهان مان» شروع شد. در سایت رسمی «بغل مجانی» این ماجرا به این صورت بیان شده است: «من در لندن زندگی می کردم که زندگی ام از این رو به این رو شد و مجبور شدم برگردم خانه، وقتی هواپیما در فرودگاه سیدنی بر زمین نشست، چیزی که از تمام زندگی من در لندن به جا مانده بود یک ساک پر از لباس و یک دنیا مشکل بود. هیچ کس به استقبالم نیامده بود و جایی هم نبود که با خانه تماس بگیرم. من تبدیل به یک توریست در شهر زادگاه خودم شده بودم. در همان حالی که جلو ترمینال ایستاده بودم به سایر مسافران نگاه می کردم که با دوستان و اعضای فامیلشان ملاقات می کردند و از آنها با آغوش باز، لبخند وخنده استقبال می شد. من هم دوست داشتم کسی آنجا منتظرم بود. از دیدنم خوشحال می شد. به من لبخند می زد و بغلم می کرد. بنابراین یک تکه مقوا با یک ماژیک گیر آوردم و تابلویی درست کردم. سپس به شلوغ ترین تقاطع شهر رفته و تابلویی را که در هر دو سمت آن نوشته بودم «بغل مجانی» روی سرم گرفتم. برای مدت 15 دقیقه مردم فقط به من نگاه کرده و رد می شدند. اولین کسی که ایستاد، آهسته به شانه ام زد و تعریف کرد که چطور سگش همین صبح مرده و امروز مصادف با سالگرد مرگ تنها دخترش نیز هست که در اثر یک تصادف فوت شده بوده است. و اینکه چطور تنها چیزی که الان نیاز داشته، تا احساس تنهایی بزرگش را در دنیا برطرف کند، یک بغل ساده بوده است. من روی زانوهام نشستم و ما همدیگر را بغل کردیم و من لبخندش را موقع جدا شدن از من دیدم.هرکسی در این دنیا مشکلاتی دارد که البته مشکلات کوچک من با آنها قابل مقایسه نیستند. ولی همینکه ببینی یک چهره اخمو، حتی شده برای یک لحظه لبخند می زند، ارزشش را دارد. بعدها این کار توسط پلیس منع شد و به همین خاطر گروهی در حمایت از آن بوجود آمد. البته الان این محدودیت ها برداشته شده است. این ویدئو هم از سایت مریم گلی و زمزمه شبانه کش رفته شده است :دی
اینکه تصویر بلافاصله بعد از اولین بغل رنگی میشه را دوست دارم.
واقعن محشره ، منکه با دیدنش کلی گریه کردم ، آخه دلم واسه اینهمه بی مهری سوخت و همچنین برای دلهای بی عشق ......
http://rezashakiba.multiply.com/video/item/19

هیچ نظری موجود نیست: