۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

کی اشکاتو پاک ميکنه


کي اشکاتو پاک ميکنه

شبا که غصه داري

دست رو موهات کي ميکشه

وقتي منو نداري

شونه کي مرهم هق هقت ميشه دوباره

از کي بهونه ميگيري

شباي بي ستاره

برگ ريزوناي پاييز

کي چشم به رات نشسته

از جلو پات جمع ميکنه

برگاي زرد و خسته

کي منتظر ميمونه

حتي شباي يلدا

تا خنده رو لبات بياد

شب برسه به فردا

کي از سرود بارون

قصه برات ميسازه

از عاشقي ميخونه

وقتي که راه درازه

کي از ستاره بارون

چشماشو هم ميذاره

نکنه ستاره اي بياد ياد تو رو نياره

هیچ نظری موجود نیست: