۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۸, شنبه

نجاتم بده




نجاتم بده


از این سفره ی سرد و خالی


از این سر پناه خیالی


نجاتم بده ، نجاتم بده


از این خواب عاشق کش بد


از این فکر باید نباید


نجاتم بده ، نجاتم بده


از این صحنه ی پر هیاهو


تو از ترس چاقو در آهو


نجاتم بده ، نجاتم بده


از این لحظه های کشنده


از این ضجه های زننده


نجاتم بده نجاتم بدهنجاتم بده نجاتم بده


نباید بذاری ستاره بمیره


نباید دل شادی ما بگیره


نباید که این ترس دوری بریزه


همین وحشت از تو مردن عزیزه


همین نم نم غم ، کنار تو خوبه


چه خالی ، چه پر ، مثل شعر نو خوبه


جهان با تو سرریز و لبریز رنگه


کنار تو آوارگی هم قشنگه

هیچ نظری موجود نیست: