۱۳۸۷ تیر ۲۱, جمعه

صورتگر


کوچه های سرد زمین یخ زده
سوز سرمای زمستان استخوان را سر زده
آب قندیل ناودان را تا زمین بر هم زده
کودکی سرما زده با دست های یخ زده
پاهای خیس بیرون از شکاف کفشها
سرخ انگشتان پا بیرون کفش شرم زده
چشم کودک در پی یک جای گرم
خانه ها را با نظر یک سر زده
کودکی از خانه گردی روی شیشه می کشد
با سرانگشتان خود نقاشی دل می کشد
سر خوش سرماست از نقاشی در هم زده
این طرف سرما و دستی یخ زده
ان طرف گرمای خانه شکل را بر هم زده
هر دو طفل اند!!!!!!
طفلکی بیرون خانه پلکها سنگین و خوابش یخزده
آن یکی در رختخواب خویش دائم غلت زده
در دو دستانش کتاب حق عدالت سر زده
شهر در خاموشی شب دیده را بر هم زده
بانگ از گلدسته می آید:
حی اعلی خیرالعمل!!!!!!!!!
کودکی بیرون خانه یخ زده.......
http://www.biabanetalab.blogfa.com/

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام و صد سلام
با ارزوی سلامتی و شادکامی برای شما
وبلاگ زیبایی همراه با مطالب نغزی داری
خوشحال از اینکه تونستم بیام اینجا
و تشکر از بابت اینکه از شعر بنده استفاده کردی (کودک سرما زده)
شاد باشید